سعودی جای ایران را در آفریقا می‌گیرد

تا چندی قبل قاره آفریقا در اولویت برنامه های سیاست خارجی و سرمایه گذاری محمد بن سلمان و دربار سعودی قرار نداشت اما به نظر می رسد که این خط مشی در سایه کاهش نفوذ تهران در این قاره تغییر کرده و ریاض برنامه های گوناگونی را در این زمینه تدارک دیده است.

به گزارش تحریریه، تارنمای Geopolitical Futures در یادداشتی باعنوان «عربستان به آفریقا می رود» به برنامه گسترده سعودی برای افزایش نفوذ در آفریقا در کنار رقبای خاورمیانه‌ای و جهانی پرداخته است: افزایش مشارکت آن ها نشان دهنده سیاست خارجی و جاه طلبی های اقتصادی گسترده تر ریاض است.

عربستان سعودی به طور فزاینده ای به ایجاد روابط اقتصادی و دیپلماتیک با آفریقا علاقه مند است. تا چندی قبل این قاره در اولویت برنامه های سیاست خارجی و سرمایه گذاری محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان قرار نداشت اما به نظر می رسد که این خط مشی تغییر کرده و ریاض در طول سال گذشته تلاش های متعددی برای افزایش نفوذ خود انجام داده است. اکنون، در سایه افول نفوذ ایران در این قاره، ولیعهد سعودی بر هدایت سرمایه‌گذاری‌ها به سمت آفریقا متمرکز شده است.

ریاض سال گذشته با گسترش بازارهای مالی و انرژی آفریقا، درپی افزایش نفوذ خود برآمده است؛ و به تازگی نیز، میزبان سران ۵۰ کشور از سراسر آفریقا و خاورمیانه بود.

Saudi Arabia's Policy in Africa : Vectors and Objectives | IFRI - Institut  français des relations internationales

سعودی یکی از فهرست روبه رشد کشورهایی است که می‌خواهند به جای شرکای سنتی مانند روسیه، آمریکا، اروپا و چین بنشینند؛ این فهرست همچنین رقبای خاورمیانه‌ای سعودی (ترکیه و امارات) را نیز دربر می‌گیرد؛ دو کشوری که سال‌های گذشته روابطی قوی با مناطق مختلف قاره آفریقا ایجاد کرده‌اند.

تمرکز آفریقا بر اعضای پیشین امپراتوری عثمانی در شمال آفریقا، و نیز شاخ آفریقا بوده است؛ اما امارات، روابط تاریخی مستحکمی با اغلب کشورهای شرق آفریقا، مانند سودان، کنیا، تانزانیا و سومالی دارد.

از دیگر سو، ایران نیز از روابطی قوی با برخی دولت‌های منطقه برخوردار است؛ اگرچه فرصت‌های سرمایه‌گذاری تهران در این کشورها کاهش یافته است.

ریاض در واکنش به این تحولات کند عمل می کرد، و نشست اخیر و تمرکز فزاینده چشم‌انداز ۲۰۳۰ بر سرمایه‌گذاری در آفریقا، اذعانی به نیاز به تسریع حرکت به سمت این قاره به شمار می‌رود.

روسیه، اتحادیه اروپا، چین و ژاپن نیز به اخیراً نشست‌هایی مشابه با رهبران آفریقا داشته‌اند.

بااین‌حال، عربستان باتوجه به میزان سرمایه‌گذاری و تأمین مالی توسعه‌ که می‌خواهد ارائه دهد، نسبت به دیگر کشورها مزیت دارد؛ چراکه بخشی از چشم‌انداز راهبری بن‌سلمان، متنوع‌سازی اقتصاد سعودی و کاهش وابستگی به نفت است.

این راهبرد همچنین توسعه انرژی تجدیدپذیر و فناوری سبز را در برمی‌گیرد؛ و این، نیازمند مواد معدنی است، که به راحتی از شرکای آفریقا بدست می‌آید.

بن سلمان در این نشست اعلام کرد که صندوق توسعه سعودی تا سال ۲۰۳۰، پنج میلیارد دلار به پروژه‌های توسعه در کشورهای آفریقایی تخصیص خواهد داد؛ همچنین سرمایه‌گذاران متعهد شدند در مجموع ۲۵ میلیارد دلار در چارچوب چشم‌انداز ۲۰۳۰ به این قاره کمک کنند.

این ابتکار عمدتاً بر سرمایه‌گذاری در پروژه‌های انرژی غیرنفتی متمرکز بوده است؛ اما اخیراً زمینه‌های دیگری مانند به بیمارستان‌ها و دیگر زیرساخت‌ها نیز گسترش یافته است.

سعودی جای ایران را در آفریقا می‌گیرد

تجارت عربستان و آفریقا پیوسته رو به رشد بوده و صادرات غیرنفتی سعودی از سال ۲۰۱۸، میانگین سالانه ۶ درصد افزایش یافته است.

ریاض همچنین ۱۴ قرارداد وام به ارزش ۵۳۳ میلیون دلار با ۱۲ کشور برای پروژه‌هایی مانند آب، آموزش، ترابری و بهداشت امضا کرد؛ این وام‌ها کشورهایی مانند بورکینافاسو، نیجر و گینه که همه تحت تحریم اتحادیه آفریقا هستند را نیز دربر گرفت.

این کشورها در رابطه با سرمایه‌گذاری، به غیر از روسیه که بطور سنتی هیچ شرط سیاسی برای سرمایه‌گذاری خود قائل نشده است، از چشم‌انداز بسیار کمی برخوردار هستند.

بااین‌حال، سعودی‌ها برای تأمین مالی، رویکردی عملگرایانه اتخاذ کرده و شرایط و محدودیت‌های اندکی درنظر گرفته‌اند.

از نگاه ریاض، منابع این کشورها، نیاز آنها به حمایت مالی و گزینه‌های محدودشان، باعث شده به فرصت‌های سرمایه‌گذاری جذاب تبدیل شوند. چنانکه بسیاری از این کشورها بدهی سنگین به چین دارند و از همین‌رو، برای پذیرش کمک‌های بیشتر از پکن، محتاط هستند.

عربستان همچنین توافقات کوچک‌تری نیز با برخی دیگر تولیدکنندگان نفت، مانند چاد، اتیوپی، روآندا و سنگال امضا کرد؛ و از دیگر سو، به کشور غنا برای تسویه بدهی‌های خود، سپرده ارزی ارائه داد.

عربستان سال گذشته، برای همکاری بلندمدت، چند توافق سرمایه‌گذاری به ارزش نزدیک به ۱۵ میلیارد دلار در آفریقای جنوبی، و در زمینه‌های انرژی تجدیدپذیر، صنعت، معدن، گردشگری و کشاورزی امضا کرد.

چند عامل عربستان را به این حضور در آفریقا واداشته است؛ در گذشته، مداخله سعودی در آفریقا، انگیزه‌ها و منافع سیاسی، و اهداف اقتصادی کوتاه‌مدت بود؛ اما سعودی‌ها امروز نگاهی گسترده‌تر دارند؛ و بر این باورند که تعامل با قاره آفریقا و خارج از آن، تسهیل کننده ظهور عربستان به عنوان یک بازیگر مسلط در خاورمیانه و در جهان چندقطبی خواهد بود.

تجارت با آفریقا همچنین به توسعه منابع غیرنفتی سعودی کمک خواهد کرد؛ سعودی‌ها می‌خواهند در بخش انرژی تجدیدپذیر پیشتاز باشند تا جایگاه مسلط خود در بازار انرژی را حفظ کنند.

این رویکرد سعودی، دارای یک عنصر ایدئولوژیک نیز است؛ عربستان خود را رهبر جهان اسلام می‌داند؛ و بیش از یک سوم مسلمانان جهان در آفریقا زندگی می‌کنند که ۴۰ درصد جمعیت قاره را تشکیل می دهد.

عربستان در این راستا، رقابتی مستقیم با ترکیه و امارات دارد؛ که در دو دهه گذشته، جای پای محکمی در آفریقا باز کرده‌اند. ترکیه شمار سفارت‌های خود در آفریقا را از ۱۱ به ۴۴ رسانده و تمرکز سرمایه‌گذاری آن بر کشورهای اسلامی مشخصی مانند سومالی، نیجریه، مراکش، لیبی و الجزایر بوده است.

ابوظبی نیز از سال ۲۰۱۰ با ائتلافات سیاسی، کمک‌ها، سرمایه‌گذاری و همکاری دفاعی نفوذ خود در آفریقا را افزایش داده است. تنها در ماه گذشته، شرکت بنادر دبی توافقی به ارزش ۲۵۰ میلیون دلار با تانزانیا امضا کرد. تمرکز امارات نیز بر شاخ آفریقا بوده، در جیبوتی دارای پایگاه است؛ و روابط خوبی نیز با اتیوپی و اریتره دارد.

از دیگر سو، ایران نیز از دیرباز منافعی در آفریقا داشته است؛ اما جایگاه آن راکد مانده، و در مقایسه با رقبای خاورمیانه‌ای، تجارت ناچیزی (کمتر از ۲ میلیارد دلار در ۲۰۲۲) با این قاره داشته است.

این درحالیست که ایران پیش از این، حامی مالی و نظامی برخی کشورهای شرق آفریقا مانند سودان، اریتره، کنیا، اوگاندا و کنگو بوده است.

ریاض این افول ایران را یک فرصت می‌بیند؛ تا چندی پیش، عربستان در جوامع اسلامی آفریقا، بازیگر بسیار کوچک‌تری تلقی می‌شد؛ اما بن سلمان در چارچوب پروژه فراگیرتر ایجاد یک نقش رهبرانه برای ریاض در جهان اسلام، امیدوار است این وضعیت را دگرگون کند.

از همین‌رو بود که اعلامیه ریاض، در پایان نشست عربی-افریقایی، خواستار توقف جنگ بین اسرائیل و مقاومت فلسطین و حمایت از غیرنظامیان شد.

ریاض در تعامل با آفریقا، درپی گسترش نفوذ فرهنگی و سیاسی و کسب منافع اقتصادی، و نیز تقویت امنیت خود با ایجاد شراکت با کشورهای ساحلی دریای سرخ است؛ و اکنون ابزارهای اقتصادی و اراده سیاسی برای این اهداف را دارد.

پایان/

۱۵ آذر ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۰
کد خبر: 28265

برچسب‌ها

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 3 =

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 3
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • NL ۰۰:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۶
      2 0
      دوستان! این سیاست خارجی ایران معلول عدم درک مفهوم قدرت٬نمایش قدرت ودانش بسیار ابتدایی دست اندرکاران این وزارتخانه از سیاست خارجی است.چسبیدن به منافع شخصی ویا افتادن در دام اهداف کوتاه مدت (که معمولأ از سوی رقبا بعنوان طعمه استفاده میشود)و نادیده گرفتن فاکت های عینی وملموس که مخالف نظریات مسٔولان وبی تحرکی مغزی است. امکانات وموقعیتهای ایران جهت گسترش وتحکیم سیاست خود در منطقه وجهان آنچنان بینظیر است که غرب را به دستپاچگی انداخته ولی مسٔولین امر در ایران همچنان بدنبال برجام ورابطه راهبردی باآذربایجان هستند.بطور مثال وجود چند میلیون افغانستانی در ایران از منظر سیاست خارجی واقتصادی به هیچوجه مد نظر قرار نمیگیرد واین در حالی است که انطباق آنان برفرهنگ و سیستم سیاسی اقتصادی ایران بعنوان نیرویی فعال که در آینده افغانستان میتواند نقش بزرگی بازی کند چرا که زبان مشترک بعنوان پایه ای مستحکم مورد استفاده قرار میگیرد .اروپای غربی که با کمبود نیروی کار مواجه است علیرغم تلاش تنها به همین دلایل زبان وفرهنگ مختلف با هزینه کردن میلیونها یورونمیتواند مشکل را حل کند.
    • NL ۰۰:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۶
      1 0
      (علیرغم ۲۰۳۰ سازمان ملل که تنها برای حل این مسله در نظر گذفته شده است. که خود بحث جداگانه ای است.) امکان دیگر میلیونها ایران ساکن غرب که بعد ازسالها زندگی در غرب واندوختن دانش وثروت نه تنها بعنوان ثروتی معنوی ومالی در نظر گرفته نمیشود بلکه بعنوان مشکلی لاینحل همیشه با برخورد منفی آن دسته وطندوستان ایرانی را که بدور از سیاست تنها به پیشرفت کشور فکر میکنند را هم دلسرد مینمایند.بطور مثال ترکیه با بالاترین رقم افرادخارجی در اروپا با درک این مسله با اتخاذ سیاستی معقول دوستانه وبا کار مدام فرهنگی موفق به تشویق آنان جهت سرمایه گذاری در ترکیه نموده که از بیست سال پیش به اینسوی ما شاهد انتقال دانش وتکنیک غرب به ترکیه توسط ترکها بخصوص نسل دوم وسوم آنان هستیم که با راه اندازی موسسات تولیدی با استاندارد اروپایی با رقبای اروپایی خود رقابت مینمایند یا بازگشت افراد تحصیل کرده ومتخصص جهت کار وزندگی در ترکیه.تمام این سیاستهای تشویقی با در اختیار گذاردن امکانات فوق العاده وارزان قیمت میسر گردیده ولی مهمترین فاکتور وزنه سنگین این جمعیت (ترکها)در معادلات سیاسی اروپا است که توسط ترکیه هدایت میشود
    • NL ۰۰:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۶
      1 0
      معادلات سیاسی اروپا است که توسط ترکیه هدایت میشود وهمواره از سوی ترکیه مورد استفاده قرار میگیرد. چرا که رای میلیونی این افرادمیتواندسرنوشت کشور را تغیر دهد.اکنون در نظر بگیرید چندین میلیون ایرانی در جهان وجود دارد نسل دوم سوم آنان چه میکنند؟وضعیت آنان در اینگونه کشورها چیست؟به کدام فرهنگ تعلق دارند؟ دولت ایران جهت بالا بردن فرهنگ ملی این افراد چه برنامه ای دارد؟